اختلال شخصیت مرزی چیست؟
اختلال شخصیت مرزی که به شخصیت ناپایدار عاطفی معروفه؛ بزرگترین مشخصهاش مشکل در تنظیم هیجاناته یعنی خشمهای انفجاری، عشقهای آتشین، نفرتهای شدید و شادیهای فراتر از کنترل. این افراد زیاد خودآگاهی ندارن و هنوز هویتشون تثبیت نشده؛ برای همین بعضی روانشناسان بهشون میگن «نوجوان ابدی». به خاطر همینه که در طول زندگی بارها عقایدشون و سبک لباس پوشیدنشون تغییر میکنه، معیاری برای عاشق شدن ندارن و ممکنه بارها موقعیت شغلیشون رو تغییر بدن. اونا چیزی جز دوست داشته شدن نمیخوان با این حال کاری جز خراب کردن روابطشون نمیکنن. اگر ازشون بخواید خودشون رو توصیف کنند فقط مثالهایی از روابطشون میزنن چون خودشون رو فقط در روابط میتونن توصیف کنن.
در ازدواج با اختلال شخصیت مرزی، چه میگذرد؟
اونا اوایل رابطه به شما ثابت میکنن که فردی مهربون، دلسوز و آسیبپذیر هستن، از نمایش متنفرند، به شدت وفادارند و تنها چیزی که میخوان اینه که در کنار شما شاد باشن؛ همه ماجرا نیست.
مدتی بعد از رابطه ممکنه به این نتیجه برسید که چقدر در مورد خودش و حتی شما دروغ میگه،
سادهترین جملهها میتونه منجر به برانگیختن حساسیت و حالت تدافعی اون بشه، خشمش قابل کنترل نیست و همیشه در تلاشه که به شما احساس گناه بده.
رابطه با این افراد فوق العاده دشواره چون شما هرگز نمیدونید چی باعث تحریک اون تا این حد شده، فقط چیزی که هست در خیلی از مواقع احساسات شدید اون به شما ربطی نداره. به خصوص از اونجایی که شخصیت مرزی با ویژگیهای خودشیفتگی همراهه، در رابطه نزدیک با این اشخاص، حس امنیت رو نمیتونید تجربه کنید، هر چند به شدت آدم قدرتمند و مستقلی باشید. شما در این رابطه انتظار هیچ چیز و همه چیز رو باید داشته باشید. وقتی در دوران نامزدی هستید دائماً در مورد عشق بیقید و شرط در حال آزمایش شدن هستید اما در قبالش هیچ چیزی پس نمیگیرید، بدون هیچ توجهی به احساسات شما و اون چیزی که شما در قبال توجهتون به اون میخواید.
البته یک واقعیت در رابطه با شخصیت مرزی هم وجود داره: بعضی اوقات اون خیلی رویایی میشه، شور و هیجان زیادی در روابط جسمانی داره، تبدیل میشه و به بهترین چیزی که تا حالا داشتید ولی بعضی وقتها سرد و دوری گزین میشه. پس شما در این رابطه شدیدترین آشفتگیهایی که میتونید تصور کنید رو تجربه خواهید کرد.
برای اونا مرزبندی در روابط تعریف نشده و اگه ازشون بخواین مدتی شما را تنها بذارن نمیتونن درک کنند و این حرفِ شما رو طرد شدگی در نظر میگیرن.
مکانیزمهای دفاعی شخصیت مرزی در رابطه
فرافکنی مداوم، کنترل گری، دستکاری روانی، اغوا کردن و بعد کنارهگیری که شبیه یک بازی قدرت و آزمایش بین خواسته شدن و طرد شدنه. آزمایشهای مداوم، ایجاد مشاجره، تحقیر و متلکهای بیوقفه قسمتی از رفتارهاییه که توی رابطه با شخصیت مرزی باید بهش عادت کنید، به علاوه بالا و پایین شدن بین ایدهآل سازی / بیارزش سازی های پی در پی. رابطه با اونا پر از لحظات شورانگیز انگیز، رمانتیک و البته دراماتیکه؛ لحظات غم انگیز، زمانهای خشونت آمیز و به شدت ناپایدار که شما باید تهمتهایی رو بشنوید و ثابت کنید که اون کارها را انجام ندادین. همیشه باید ثابت کنید که خیانت نکردین، دروغ نگفتین و نمیخواین رهاشون کنید.
مدیریت کردن همه این موقعیتها یه روند فرسایشی و خسته کننده است.
اون همیشه خودش رو قربانی میدونه و یکی از علائمش اینه که معتقده در تمام روابط قبلیش مورد ظلم واقع شده دلیلش هم اینه که نمیتونه مسئولیت رفتارها و روابطش رو به عهده بگیره. شخصیت مرزی همیشه وابسته به شریکشه و هیچ کدوم از کلماتش با اعمالش مطابقت نداره مثلاً ممکنه صحبتهای زیادی در مورد درمان شدن، یک شغل دائمی و بچهدار شدن بکنه اما بعد خلاف همه اونها رفتار میکنه.
آیا اون واقعا دوستتون داره؟
اینطوری نیست که فکر کنید به دلیل آشفتگیهاش پس شما رو دوست نداره. اون ممکنه واقعاً شما رو دوست داشته باشه فقط نحوه دوست داشتنش با انتظارات شما متفاوته. شریک مرزی شما قبلاً صدمه دیده و نتونسته به راحتی با اون کنار بیاد، هر چند این اصلا مسئولیت شما نیست که اون رو درمان کنید اما بدونید اون هم مثل شما در حال آسیب دیدن از رابطه با خودشه. اونا بعضی موقعها به طرز عجیبی صادق و رک هستند اما در مورد شما! وقتی به حریم خصوصی خودشون میرسه خیلی رازدار و محافظهکار میشن چونکه اونا یه بیاعتمادی ریشهدار نسبت به همه دارن حتی به خودشون. بیشتر شخصیتهای مرزی آدمهای بسیار باهوش، پرشور و به طور مبرمی نیازمند عشق و پذیرش هستند به خاطر همینه که دائماً از طرد شدن توسط شما میترسنن. گاهی پیش دستی میکنند و خودشون شما رو طرد میکنند هرچند همیشه برمیگردن چون تنها چیزی که تو اونا اصلاً وجود نداره ثباته.
قطع ارتباط با شخصیت مرزی چطوریه؟
اول باید یاد بگیرید که ارتباطتون رو به طور کامل قطع کنید و خودتون صاحب احساسات و افکار خودتون بشید. هیچ قدرتی به اون شخص برای کنترل افکارتون ندید هر چند این قطع اتصال ممکنه خیلی طول بکشه ولی در همین جریان یاد میگیرید که باید خودآگاهی کافی داشته باشید و به این پتانسیل در وجود خودتون پی میبرید چون فرد مرزی میتونه بزرگترین معلم و درس زندگی شما باشه. اون با مهارت مثال زدنی تمام نقاط ضعف شما رو برجسته میکنه و شما رو دقیقاً با همون چیزی در خودتون که ازش میترسید روبرو میکنه. شما یک راه رو برای قانع کردنش امتحان میکنید و بعد راههای دیگه رو ولی به این نتیجه می رسید که مسئله از خودشه. اون دنبال جنگه ونه با مهربونی و فداکاری و نه با منطق نمیشه قانعش کرد. این کار فقط شما را فرسودهتر و وسواس ذهنیتون رو شدیدتر میکنه، چون طرف شما با دستکاری ذهن، شما رو رهگیری میکنه و میتونه همیشه یک قدم جلوتر از شما باشه. فقط بیرون اومدن از بازیه که میتونه به شما کمک کنه. وقتی سعی میکنه شما رو بیارزش کنه کاملاً بیتفاوت باشید حتی وقتی سعی میکنه از شما یک بت ایدهآل بسازه و همه چیز به نظر صلحآمیز میاد! هرچی واکنشهای شما کمتر باشه آشفتگی اون هم نسبت به شما کمتر میشه چرا؟ چون اون از واکنشهای شدید شما تغذیه میکنه. اینو به خودتون بگید که فقط وقتی کسی میتونه کنترلتون کنه که شما این اجازه رو بهش بدید. یادتون باشه این بازیهای روانی میتونه اعتیاد آور باشه مواظب باشید در دام وابستگی به این بازیها نیفتید.